گیجِ گیج

...کجاست جای رسیدن؟...

گیجِ گیج

...کجاست جای رسیدن؟...

آ ی ن د ه ؟؟؟؟

امید رو فراموش کردم.

خیلی وقته که آینده رو دوست ندارم و ازش می ترسم می دونی،احساس می کنم پیش نمی رم بلکه فرو می رم.

نا امید شدم از این که همه چیز  یه روز درست شه مثه اولش،

از اینکه من یه روز آدم شم،

این مرض لعنتی از وجودم بره بیرون،

 نا امیدم از این که یه روزی یه آدم سالم بشم.

خدایا! دلم برای روزایی که تو بودی و من مثه خیلی ها از بودنت لذت می بردم تنگ شده...

دلم برای روزایی که از خودم متنفر نبودم تنگ شده.

به اندازه ی ...*60*24*365 خسته ام وکلافه

...

شاید به قول شاعر:

راحتی گر هست در ترک امید راحت است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد