تا حالا شده با تمام وجودت احساس کنی داره واسه یه چیزی ، یه کاری داره دیر می شه و ندونی اون کار چیه...
نمی دونم این چینی شکسته ی خرد شده که تا حالا یه بار هم کسی بندش نزده ، به چی این طور وایستاده و نمی ریزه........می ریزه، معلومه که می ریزه...
.
.
.
.
.
.
هنوز ماسکمو بر نداشتم.خیالت راحت