گیجِ گیج

...کجاست جای رسیدن؟...

گیجِ گیج

...کجاست جای رسیدن؟...

برنامه

دو تا پست قبل تر، پره از تصمیم. تصمیمایی که معمولا هی عقب می افتن و عقب می افتن و عقب می افتن و ...

می دونی تا کی؟ تا وقتی تو، حانی خانم، قبول نکنی که باید برنامه ریزی کرد و به برنامه ریزی تن داد.

همیشه تصورم اینه که برنامه ریزی کار خوبیه ولی عمل کردن بهش واقعا غیر ممکنه...آخه زندگی و اتفاقا و گرفتاریاش، حال و احوال و مود آدم، برنامه های بقیه، کارا و مسئولیتایی که یه هویی پیش می آن،تنبلیاو هزار تا عامل یا بهتره بگم نویز دیگه همیشه هستن که می آن و از برنامه ریزی ای که کردی و از عمل کردن بهش نا امیدت می کنن...

اما خوب که فک کردم دیدم برنامه ریزی اگه هوشمندانه باشه می تونه همه ی اینا رو در بر بگیره.یعنی یه جورایی تو یه برنامه ریزی خوب می شه از همه ی این ظاهراً نویزها استفاده کرد و اونا رو هم وارد کرد توی وقت مفید زندگی ...

اما یه برنامه ریزی ِ خوب.....

فعلا یه نسخه ی آزمایشی و ناقص و کلی که کم کم بهش می رسم :

*بهترین وقت واسه ورزشیدن به نظرم صبح زوده  یا به هر حال قبل رفتن به کلاسا که ممکنه بشه عصر... میشه مسیر کلاسا رو تند قدم زد و اکسیژن کشید! خیلیم خوبه!

* من از دانشگاه که بر می گردم معمولا حال هیچ کار جدی ای ندارم...تو این جور مواقع بیحال و حوصلگی کلا میشه کتاب خوند، فکر کرد، نوشت، زبان خوند...فقط خوبه حواسم باشه توزیع این کارا توی هفته ام طوری باشه که به همشون برسم و هیچ کدوم کامل حذف نشن.

* عصرا باید باشه برای درس و البته بین درسا مواقع خستگی و استراحت خوشنویسی

* شبا قبل خواب یا بعد نمازا واسه قران خوندن موقع خوبیه

امااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا....تفریح!!!

باید بیش تر فک کنم:-)

نظرات 1 + ارسال نظر
کلافه یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 06:31 ب.ظ http://kalafam.blogsky.com/

زندگیمون شده تکرار تکرار تکرا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد