اوایل ترم،سر هر کلاسی، اول صفحه دفترم می نوشتم:
"به نام خدای مهربانی که همه چیز را می داند"
می نوشتم تا فراموش نکنم، تا باور کنم، تا حفظ شوم، تا بچسبد به مغزم،تا شک نکنم، تا کم نیاورم،....
اما نشد...
اصلا انگار من خوب درس نمی خوانم...
...همه چیز یادم می رود
.
.
.
.
.
.
.
.
.
باز هم می نویسم:
"خدای مهربانم،
دایره ی دانایی هیچ کس، جز تو،.... به وسعت دردهایم نیست.
ای خدایی که بر هر چه بخواهی، توانایی،
یاری ام کن که هیچ گاه از یاد نبرم،
که تو آن مهربانترینی که همه چیز را می داند"